پیامک مناسبتی
کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیده ام بارها یااباالفضل
تو، از آب، می آمدی، مشک بر دوش
و من، در تو، غرق تماشا یااباالفضل
چون لاله چرا به خون نشستی، عباس
کو در تن صد چاک تو دستی، عباس؟
ای سرو قلم قلم روی صفحه خاک
رفتی کمر مرا شکستی، عباس
در خیالم کربلا زائر شدم
در حریم پاک تو طائر شدم
یا اباالفضل، ای تمام هستی ام
من فقط به عشق تو شاعر شدم
یاعباس ادرکنا
دامن علقمه و باغ گل یاس یکی است
قمر هاشمیان بین همه ناس یکی است
سیر کردم عدد ابجد و دیدم به حساب
نام زیبای اباصالح و عباس یکی است
عباس! دلی که پای بست تو بُوَد
مشتاق لقای حق پرست تو بود
امروز، چه کرده ای که فردا، زهرا
اسبابِ شفاعتش، دو دست تو بود؟
با قدی مثل کوه از سر زین
قمر از عرش خورد روی زمین
تیر در چشم و دست هم که نبود
چه کشید، آه، آن غریب ترین
رقیه فهمید بابا دو بخش است؛ بخشی در صحرا و بخشی بر نیزه، اما اینکه عمو چند بخش است را فقط بابا می داند.
قرار شد بروی با شتاب برگردی
قرار بود که با مشک آب برگردی
شبیه رود به صحرا زدی عمو جانم
نبینم اینکه شبیه سراب برگردی
با خدا عباس وقتی دست داد
هر دو دست خویش را از دست داد
در مدرسه کربلا کودکان به چشمان خود دیدند که بابا دو بخش است: بخشی در صحرا، بخشی روی نیزه ...
اما این که عمو چند بخش است را فقط بابا می داند ...
دل من به فدای دو دست ابوالفضل ...
با خنده پای اهل جفا می خورد زمین
ساقی میان علقمه تا می خورد زمین
کارش تمام می شود آن کس که عاقبت
سرلشگرش کنار لوا می خورد زمین
هُو می کنند مرا که زمین خورده ام حسین
با من بگو که آبرویت برده ام حسین؟
سوگند به موی مادرمان فاطمه، نشد
شرمنده ام که آب نیاورده ام حسین
کَس پیش تو دم ز زور و بازو نزند
کو آنکه برابر تو زانو نزند
لب تشنه ز علقمه گذشتی، آری
دریا که به رودخانه ها رو نزند
قامتش اوج قیام است، قیامت کرده است
قد سقای تو رعناست اگر بگذارند
ضریح تو داره عطر گل یاس
نوازش های دستت می شه احساس
کی می دونه آقا پر می شه شاید
شبا سقا خونه ات با مشک عباس