پیامک مناسبتی
آری! از آن زمان که فریاد سرخ خون از گلوی عاشورا برخاست، پژواکی در قله های بلند اعصار و قرون در افتاد که تا آن سوی مرز ابدیت طنین افکند و در سینه سوزان عاشقان ایثار و شهادت جاودانه شد.
عطر تربت کربلا بر دوش قلم های عاشورایی نشسته است تا بنویسند: لبیک یاحسین!
پر رنگ تر از خون، حدیثی در عاشورا نوشته نشده است که دل های کربلایی آن را بخوانند.
امروز، درِ بوستان سرایِ عاشورا، با مقتل خوانیِ گریه گشوده می شود؛ پس «ای اشک ها بریزید».
آنگاه که سرور جوانان اهل بهشت را کشتند، غم بر دل انسان تا ابد لانه کرد.
مهمانم و بسترم زمین است
عطشانم و قلبم آتشین است
دشمن همه سوی در کمین است
من عاشقم و گناهم این است
مه، بارقه ای ست در شبستان حسین
شب، حادثه ای ز درد پنهان حسین
هر صبح، ز دامن افق، خون آلود
خورشید برآید از گریبان حسین
یه دختری گوشه ویروونه نشسته
رفته تو فکر باباشو و چشاشو بسته
عاشورا
شرح شرحه شرحه شدن عشق
در اجتهاد شریح
آنروز که خون خدا را
مباح میکرد
و اوج منزلت ری
که جای بهشت نشست
در نگاه پسر سعد
عاشورا
فریادی رسا
از حلقوم بریده تاریخ
خطبه خطبه اشک
برگونه های خشک وارثان آب
عاشورا
عباس عباس حماسه
که تا همیشه جاری
در طریقت یاران
و حسین حسین
آزادی
ایمان
عشق و ...
بر گلستان ولایت تاختند
غنچه را با لاله پرپر ساختند
غنچه زیر خاروخس افتاده بود
باغبان هم از نفس افتاده بود
ظلم و طغیان و جنایت زاده شد
این چنین مزد رسالت داده شد
هم «حی علی الفلاح » او خونین بود
هم سجده بی سلاح او خونین بود
افسوس که چند ساعتی بعد نماز
پیشانی ذوالجناح او خونین بود
جانت به کویر تفته دریا بخشید
هفتاد و دو گل به متن صحرا بخشید
یا جلوه کربلای عاشورایی
خون تو به رنگ سرخ معنا بخشید
ای امام عاشقان! خاک کربلا شرمنده قدوم پر صلابت توست، آن گاه که خونت بر آن جاری می شود.
کسی چون من گل پرپر نبیند
گلوی پاره اصغر نبیند
بدست خویش کندم قبر او را
که این قنداقه را مادر نبیند
الف قامت “ارباب” که بر می داری
این “رباب” است که می ماند و تنهایی او