پیامک مناسبتی
لبخندهایتان بوی آوازهای آزادی می داد.
آفتابگردان ها، به سمت آزادی چرخیدند و آفتاب را به سمت رهایی چرخاندند و خانه ها به بهار رو کردند.
عطر آمدنتان، زمستان را از یاد زمین برد.
تمام پاییزها، مثل پرستوها با آمدنتان کوچ کردند.
با لبخندهایتان گل های همیشه بهار، تکثیر شدند و آب ها به اندازه تمامی آبشارها، قد کشیدند.
جنگل ها، پرنده هاشان را به پیشوازتان فرستادند.
پاییز اسارت و بهار آزادی بر شما مبارک باد.
آسمان آبی شد و در امتداد آغوش شما، آسمان به دیده بوسی زمین رسید و ماه، پیش پای شما شناور شد.
آزادگان، مفاخر ایران خوش آمدید
ارکان استقامت و ایمان خوش آمدید
ای از قفس رهاشدگان، طائران قدس
بر طَرْف این شکوفه گلستان خوش آمدید
در بزم آسمانی عشاق پاک باز
ای ماه چهرگان درخشان خوش آمدید
در بزم این چمن که نگارین بود ز خون
ای لاله های دلکش و خندان خوش آمدید
آغوش برگشوده به شوق شما وطن
باری به این دیار شهیدان خوش آمدید
یعقوب وار دیده ما شد زغم سفید
در حج ما چو یوسف کنعان خوش آمدید
گرمی آغوش هایتان از بوی آواز چلچله های مست، پر شد.
خانه، بی صبرانه چشم انتظار آمدنتان، سراپا شوق ایستاده بود با آغوش هایی گشوده و منتظر.
کوچه کوچه انتظار، شهر را لبریز قدم های مبارکتان کرده بود.
تمام خاک، پر از بوی بی صبری بود و ایران، یک پارچه آغوش بود برای فشردن مهربانی بی نهایت شما.
ایران، یعقوبی بود که اشک شوق آمدن یوسفش، چشم هایش را با طراوت رودهای ناتمام می شست.
غربت دیرینه فرزندان سفر رفته، با هیجان بازگشت پرشورشان آمیخته بود.
غربت دیرینه ندیدن فرزندها، نفس ها را در سینه مادران حبس کرده بودند و خانه ها مثل سینه پدران، لبریز بی حوصلگی بودند.
انتظار آمدنتان، پنجره ها را به دلواپسی کشاند. درخت های بی پرنده، یعقوب هایی شدند که در انتظار آمدنتان، زمستان های بی پایان متوالی، با برف های سنگین دلواپسی بر گیسوشان نشست.
بوی اسپند و صلوات، در هوای حوالی پیچیده.
تو آمده ای تا خاطرات سبزت را در گوش جوانه ها زمزمه کنی.
آمده ای تا دل های شهر، در بیراهه های فراموشی و غفلت، سرگردان نماند.
آمده ای تا دوباره معجزه ای باشی برای هزار هزار یعقوب چشم انتظار!
آمده ای تا خاطرات حماسه شیران وطن را چون فانوسی بیاویزی بر تمام کوچه های تاریخ.
تا یاد رشادت جوان مردان، از خاطره روزگار پاک نشود.
آمده ای تا یادمان بماند پرستوهای مهاجر، هرگز راه خانه را گم نمی کنند.
با آمدنتان، همه پیراهن ها، بوی یوسف گرفتند و غربت از گریبان های تنهایی رخت بربست.
آمدید، سبکبارتر از تمام موج هایی که بوی دریا را برای ساحل به ارمغان آوردند.