پیامک مناسبتی
کوچک است، ولی دست هایش ، هزاران هزار گره کور را باز کرده است.
شهادت نازدانه امام حسین (ع) تسلیت باد
این سه سالگی اوست که در ویرانه ای کنار کاخ سبز، به اهتزاز در آمده و مکر خاندان ابوسفیان را به زانو در آورده است.
پدر آمد دل شب گوشه ویرانه به خوابم
ریخت از دیده بسی بر ورق چهره گلابم
گفت رویت ز چه نیلی شده زهرای سه ساله
مگر از باغ فدک بوده به دست تو قباله
یارقیه (س)
هرچه آمد به سرت من سر نی بودم و دیدم
آن چه را زخم زبان با جگرت کرد شنیدم
تو کتک خوردی و من بر سر نی آه کشیدم
این بلایی است که روز ازل از دوست خریدم
یا بی بی ۳ ساله
عمه جان باغ ولایت ثمر آورده برایم
عوض میوه نایاب سر آورده برایم
سر باباست که خون جگر آورده برایم
صورت غرقه به خون از سفر آورده برایم
شهادت مظلومانه حضرت رقیه (س) تسلیت باد
گریه نکن! خرابه های شام، گهواره توست هزاران فرشته برایت آغوش گشودهاند.
گریه نکن! ارکان این هنگامه، روزی بر صخره های تاریخ نوشته خواهد شد.
شهادت دوشیزه ۳ ساله کربلا تسلیت باد
آه ای دوشیزه شب های شیون و شعر! از این پس بر آغوش خسته ویرانه ها، خواب پروانه هایی را می بینی که بر شاخه های نازک احساست یخ می زنند.
شهادت حضرت رقیه (س) تسلیت باد
ای شام! ای پیچیده در حرارت عصیان! محکم تر بزن این تازیانه های پی در پی را که فردا از جای تازیانه ها، هزاران بهار جوانه خواهد زد.
خرابه هایت، آرامگاه ملایکی ست که بر دیواره های ویران شرم سر می کوبند.
یارقیه (س)
می روی و کوچکی دنیا را به طالبانش وا می گذاری.
اندوهت را بر صورت خرابه می پاشی و می گذری تا به لبخندی ابدی بپیوندی.
یارقیه (س)
گرچه سه سال بیشتر ندارد، اما صدسال شکایت از این اندک سال دارد؛ شکایت هایی که تاب باز گفتنشان را ندارد.
بغض ها روی هم جمع شده است و به یکباره می خواهد فوران کند.
شهادت حضرت رقیه (س) تسلیت باد
نبودی طعنه خار بیابان پای ما را زد
زبان کوفه خیلی حرف ها را پشت بابا زد
میان راه دستی گوشوار از گوش من چید و
به دور از چشم هایت زخم سیلی بر رخ ما زد
شهادت حضرت رقیه (س) تسلیت باد
جرم او را کسی نمی دانست
جرم پروانه را نمی دانند
آنچه مردم شنیده می گویند
رسمِ جانانه را، نمی دانند
چشم ها را گشوده، می نالید
در فضای غریب ویرانه
مثل شمعی که اشک می ریزد
در سکوت حزینِ یک خانه
یارقیه (س) بنت الحسین (ع)
ای عمه بیا تا که غریبانه بگرییم
رو از وطن و خانه، به ویرانه بگرییم
پژمرد گل روی تو از تابش خورشید
در سایه نشینیم و به جانانه بگرییم
یارقیه (س)
سوختم ز آتش هجر تو پدر تب کردم
روز خود را به چه روزی بنگر شب کردم
تازیانه چو عدو بر سر و رویم می زد
ناامید از همه کس روی به زینب علیهاالسلام کردم
شهادت مظلومانه حضرت رقیه (س) تسلیت
هان ای دختر خورشید! تو خرابه نشین نیستی.
اینک عرش را به پاس قدوم تو مفروش کرده اند.
پای بگذار! بال تمام ملایک برای گام گذاشتنت در خویش نمی گنجند.
یارقیه (س)