پیامک مناسبتی
قیام ۱۷ شهریور
خون بسته سرم تمام گیسم سرخ است
می گریم و چشم های خیسم سرخ است
هرچند که سبز رفته ای نامت را
با هرقلمی که می نویسم سرخ است
به خون گر کشی خاک من، دشمن من
بجوشد گل اندر گل از گلشن من
تنم گر بسوزی، به تیرم بدوزی
جدا سازی ای خصم، سر از تن من
کجا می توانی، ز قلبم ربایی
تو عشق میان من و میهن من
روزی که از آتش و خون، پروانه ها پر کشیدند
پرواز از یادمان رفت، از عشق دامان کشیدیم
ما راهمان را جدا آن سمت خیابان کشیدیم
کوچید ایل پرستو، ما پای در بند بودیم
یک ذره از آفتاب باقی مانده است
در جام کمی شراب باقی مانده است
هر قطره خون به قاصدک ها می گفت
گل رفته ولی گلاب باقی مانده است
از زخم، شناسنامه دارند هنوز
در مسجد خون اقامه دارند هنوز
آنان همه از تبار باران بودند
رفتند، ولی ادامه دارند هنوز
بیا عاشقی را رعایت کنیم
ز یاران عاشق حکایت کنیم
از آن ها که خونین سفر کرده اند
سفر بر مدار خطر کرده اند
از آن ها که خورشید فریادشان
دمید از گلوی سحر زادشان
آنان که زبان عشق را می دانند
لب بسته سرود عاشقی می خوانند
با رفتن شان ترنم آمدن است
خورشید غروب کرده را می مانند
به یاد عشق های آسمانی
به یاد لحظه های بی نشانی
دلم را نازنین! سنگر به سنگر
به شوق ردپایی می کشانی
به سمت ساحل آبی ست راهت
و صد آیینه شد محو نگاهت
به یاد لحظه های سبز سنگر
گلی رویید جای سجده گاهت
در سینه ام دوباره غمی جان گرفته است
امشب دلم به یاد شهیدان گرفته است
تا لحظه ای پیش دلم گور سرد بود
اینک به یمن یاد شما جان گرفته است
ای نخل سایه گستر پربار انقلاب
ای در هجوم خصم خدا یار انقلاب
زخم تبر به جان تو هر چند نارواست
اما هراس ما همه از موریانه هاست
گامی به تولا زده بودیم ای کاش
جامی ز می لا زده بودیم ای کاش
آن شب که قراولان توفان رفتند
چون موج به دریا زده بودیم ای کاش
کس چون تو طریق پاکبازی نگرفت
با زخم نشان سرفرازی نگرفت
زین پیش دلاورا کسی چون تو شگفت
حیثیت مرگ را به بازی نگرفت
پاییز حدیث کوچ برگی سرخ است
خندیدن گل زیر تگرگی سرخ است
بر لاله چرا کفن بپوشم، وقتی
زیبایی زندگی به مرگی سرخ است