خبر آمد که ز معشوق خبر می آید ره گشایید که یارم ز سفر می آید کاش می شد که ببافند کمی مویم را آب و آیینه بیارید پدر می آید یارقیه (س)

تا آمدی خرابه نشین ات شفا گرفت زخم تمام پیکر خونم دوا گرفت من نذر کرده ام که بمیرم برای تو شکر خدا که بالاخره این دعا گرفت شهادت مظلومانه دخت ۳ ساله ا...

به کدام جرم، زخم زدند بر دل کودکی که تنها سه سال داشت و همه امیدش پدر بود؟

به امیدی که بیایی سحری در بر من خاک ویرانه شده سرمه چشم تر من مدتی می شود از حال لبت بی خبرم چند وقت است صدایم نزدی دختر من شهادت بی بی ۳ ساله تسلیت و...

با غم که هم مسیر شدم در سه سالگی از غصه ناگزیر شدم در سه سالگی گفتم به تن که آب شود از گرسنگی از جان خود که سیر شدم در سه سالگی یارقیه (س)

این همه درد دلم چشم تری می خواهد آتش سینه ام امشب جگری می خواهد این شب آخری ای کاش عمو پیشم بود شام تاریک خرابه "قمری" می خواهد شهادت مظلومانه دخت اما...

این گنج غم که در دل خاک آرمیده است این دختر حسین سر از تن بریده است اینست آن سه ساله یتیمی که در جهان جز داغ باب و قتل برادر ندیده است

غروب جانگداز ستاره پر فروغ آسمان دمشق، بی بی رقیه علیها السلام را به سوگ می نشینیم.

غروب غریبانه ستاره همیشه مانای آسمان کربلا، حضرت رقیه تسلیت باد.

انتظار یعنی چشم های ِ به راه مانده رقیه (س)، به شوق دیدن بابا ...

از راه می رسند پدرها غروب ها دنیای خانه، روشن و زیبا غروب ها بعد از هزارسال هنوز اشک می چکد از مشک پاره پاره سقا غروب ها یارقیه (س)

از بوی سیب سرخ طبق مرده جان گرفت زخمی ترین یتیم خرابه توان گرفت باران چشم های رقیه شروع شد از بس که گریه کرد دل آسمان گرفت

ابر مستی تیره گون شد باز بی حد گریه کرد با غمت گاهی نباید ساخت باید گریه کرد امتحان کردم ببینم سنگ می فهمد تو را از تو گفتم با دلم کوتاه آمد گریه کرد ...

آن قلب کوچک، چگونه تاب آورد این همه مصیبت را ... شهادت ۳ ساله کربلا تسلیت باد

کاروان می رود و دخترکی جا ماندست وسط باغ خزان قاصدکی جا ماندست لخته خون نیست که در چشم کبودش پیداست سر باباست که در مردمکی جا ماندست شهادت حضرت رقیه (...