پیامک مناسبتی
Last seen: اردیبهشت ۱۳, ۱۴۰۳
ای غایب از نظر، نظری کن به خواهرت زینب نشسته بر سر قبر مطهرت یک اربعین گذشته ولی زنده ام هنوز قامت خمیده آمده سرو صنوبرت اربعین حسینی تسلیت باد
ای همسفر قرار تو باور نکردنیست من، اربعین، کنار تو، باور نکردنیست با نیمه جان مانده خودم را رسانده ام اینجا، سر مزار تو، باور نکردنیست
داغ تو بر جگرم افتاده شعله بر بال و پرم افتاده این چهل روز خدا می داند به کجاها گذرم افتاده
ای آن که لحظه لحظه کنار تو زیستم! امشب، چهل شب است برایت گریستم امشب چهل شب است که آب از گلوی من پایین نرفته، بغض عطشناک کیستم؟
یک اربعین برای تو حیران شدم حسین مانند گیسوی تو پریشان شدم حسین با چند قطره اشک دل من سبک نشد ابری شدم به پای تو باران شدم حسین
چهل روز گذشت. اما چهل سال دیگر چهارصد سال، ... هم بگذرد، صدای «هل من ناصر» تو بی جواب نخواهد ماند.
چهل روز گذشت. نه اشک ها در چشم دوام آوردند، نه حرف ها بر زبان! روایت درد، آسان نیست.
چهل شب است که بر نیزه شدن آفتاب را سر بر شانه های آسمان می گرییم. «ای چرخ! غافلی که چه بیداد کرده ای»
از بدرود اشکبار کاروان، چهل غروب گذشته است و قصه های سوخته، به چشم های فرات می ریزد.
چهل شبانه گذر کرد بر زمین بی تو چهل شبانه بی عشق، بی یقین، بی تو پس از تو پیرهن سوگوار تا به ابد چه گریه ها که ندارد در آستین بی تو
اربعین آمده است؛ همراه سپاه پیروز افتخار و وارثان خون و روشنی. چهل روز از اشک های کربلا می گذرد؛ قطراتی که حاوی پیام فتح اند و دلاورمردی. امروز «جابر»...
سالی است نکو که دل نکوتر باشد چشم از هیجان عشق او تر باشد آغاز بهار اربعین است و دلم ای کاش به گنبدش کبوتر باشد
بعد از چهل غروب غربت و غم، خسته آمدم تنها نه دل، که با تن شکسته آمدم لبریز از اشتیاق دیدنت ای آفتاب من بر خاک غم فتادم و بنشسته آمدم
طفلان عوض جامه، دل خویش دریدند سیلی زده بر صورت و فریاد کشیدند با گریه از این قبر به آن قبر دویدند بر گرد قبوری که چهل روز ندیدند یا اباعبدالله
یا اباعبداله زودتر کاری بکن که اربعین نزدیک است قصدم این نیست به کار تو دخالت بکنم حرف حرف تو ولی راضی نشو آقاجان به رفیقم که حرم رفته حسادت بکنم